امروز تولدمه
. . .
موشی اومد
اما . . .
خوب گند زده شد تو همه چی
ولی ولش
مهم این بود که اومد دیگه
منم دیدمش همین
. . .
وااااااااااااااااااااااااااای چه روز مذخرف عالی ای بود
بی هدف سوار اتوبوس شدم
از جای سر در آوردم که با محبوبه هر روز می رفتیم
اون خیابون ها
دوران خوب پاکی و بچگی
کلی خاطره ی زیبا
و بعد کلی خاطره ی تلخ
از نامردی ها و هزار رنگی های دنیا و آدم هاش
تمام خیابون را برعکس راه رفتم
نمی تونستم مستقیم برم
همش گذشته بود
گذشته
. . .
امروز من متولد شدم
تمام این 21 سال را خواب بودم
و بعد یه چیزی ، یه جوری
محکم خورد تو سرم و بیدار شدم
پشت سرم چیزی جز رویا و توهم نمونده
باید دوباره زندگی کنم از نو
اما نه اینجا
نه تو این شهر
دیگه جایی نمونده برام
همه خسته شدن
منم خسته شدم
باید برم
و می رم با یکی که دوستش دارم
یه جای دور
( او او این که اون یکی کیه بماند )
. . .
طوفان بود و باران
دختر از کنارم رد شد و گفت : چه هوای بدی
تو صداش نفرت موج می زد
بلند بلند با خودم گفتم :
نه هوا بد نیست / هوا برای ما بده / برای مایی که سر تا پامون شده کثافت / اما درخت ها خوشحالن / اما طبیعت بیداره / چی باعث می شه ما آدم ها اینقدر خودخواه باشیم / که خنده ی درخت ها را نشنویم / مگه طبیعت بدون باد و باران هم طبیعت می شه
رسیدم دم خونه
یه ماشین پلیس ، یه دختر و پسرو تو یه ماشین گرفته بودن
خدایا به روز دبیرستانی می شدن
بهشون نگاه کردم
با خودم گفتم :
این اتفاق می تونست / یکی از اون هزاران بار / برای منم بیفته / چی مانعش شد / چرا همیشه مراقبم بودی / مگه من کیم
. . .
می خواستم گریه کنم
از همه چی خسته بودم
هیچی برام مفهومی نداشت
از نقطه ای می آمدم که اوج پوچی بود
و بعد همین طور که می رفتم و با داداشی حرف می زدم
همه چی مفهوم تازه ای پیدا می کرد
انگار وارد یه دنیای ناشناخته شده بودم
یه دنیای جدید
من از نو متولد شده بودم
5 شنبه اولین روز زندگیم بود
سلام
واقعا وبلاگ جالبی دارید . خیلی از وبلاگتون خوشم اومده .
خوشحال می شم ما رو لینک کنید و اجازه لینکتون رو به ما بدید .
عنوان لینک ما
۩۞۩ چقدر جذاب هستید؟ ۩۞۩ هست .
اگه با تبادل لینک موافق بودید حتما به من اطلاع بدید که شما رو با چه عنوانی لینک کنم .