خدایا کمک . . .

خیلی تنهام... خیلی درمانده... میدونم گندزدم... میدونم اشتباه کردم... تنها چیزیکه میخوام یه فرصته... برای خوبی؛ پاکی؛ برای جبران

خدایا کمک . . .

خیلی تنهام... خیلی درمانده... میدونم گندزدم... میدونم اشتباه کردم... تنها چیزیکه میخوام یه فرصته... برای خوبی؛ پاکی؛ برای جبران

سه شنبه 7 / 3 / 1387 - روز 18

این چند روز را ننوشتم

نمی دونم چرا ؟!

جمعه بر می گردم سعی می کنم یادم بیاد و می نویسم

 

و از امروز هیچ روزی نباید جا بیفته

و هر رروز همان روز

 

. . .

 

بعد مدت ها اومدن نت یه سر به سایت دانشگاه بزنم

دوباره بلاگش را باز کردم و نوشته اش را خوندم

زیبا بود و مثل همیشه غمناک

خیلی خوب می نویسه ، واقعاً عالی

ای بابا قرار بود برام یه آدم عادی باشه

و خب هست

همین

 

بعد یه سر به داداشی زدم

نوشته اش شاهکار بود

نمی دونم چه طوری تو کله اش کنم واقعاً نویسنده است

انصافا بچه با استعدادیه

خیلی خیلی

تمام نمره هاشم که عالی شده

برم بکم درس بخونم این جوری نمی شه واقعاً

 

. . .

 

دارم کم کم به نتیجه می رم

درباره خودم

در باره زندگیم

فک کنم بالاخره دارم می فهمم کجای کارم

اما نباید عجله کرد

آرام و با آرامش و دقت 

دیگه وقت اشتباه کردن ندارم

 

. . .

 

امروز امیر خان دیوانه یه پیشنهاد جالب داد

مستتند wow

واقعاً توپ می شه

شاید شروع کردیم

ابته اول باید متقاعدش کنم گروه را من انتخاب کنم

خداییش تو نجوم که کارم خوب بود

می دونم چه طوری می شه از کیا برا چی استفاده کرد

منابعشم دارم

جورش می کنم

یکم مدیریت می خواد

و این دفعه فقط اونایی را انتخاب می کنم که بتونم جمعشون کنم

البته تو نجومم من انتخاب نکرده بودم بقیه را

تیمم را درست می کنم

 

ولی اول یه کار نیمه تموم دارم با نام اشکان ر

داره از کنترل خارج می شه

نباید نفوذم را از دست بدم

لازم داره جفت پا بم تو صورتش دوباره

فک کرده می تونه بدون این که من بفهمم تو این دنیا نفس بکشه

هه هه

دارم براش

 

ولی نه جدی بچه ی خوبیه

فقط لازم داره یکی بهش بگه چی کار کنه

و خب اون یکی هم که معلومه دیگه

 

این از امروز

 

تو این هفته قراره فقط اطلاعات بگیرم

باقیش می مونه برا بعد شنبه

مطمئن که شدم

می رم سراغ همون ها

 

در هر صورت من یه تحقیق خوب دارم تو راه

همون کافیه فعلا

می تونه برگ برنده ی رفتن باشه