/ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی / وَ یَسِّرْلِی اَمْرِی / وَ احْلُلْ عُقْدَةَ مِّن لِّسَانِی / یَفْقَهُواْ قَوْلِی /
وقتی از خودم می پرسم آیا درست درکش کردم
دیگه مطمئن نیستم
و درست زمانی که این تردید را داشتم
بهم نزدیک تر شد
خدا جون
تو بهم بگو
ژینوس ایمان داره
اگه تو را درست درک کنه
دیگه نیازی به چیزی نداره
خب منم داشتم
اما
وقتی شک کردم
تازه تونشتم ببینمت
و
اینو مدیون سوال کامیابم
/ واقعا مطمئنی تونستی ؟! /
ترجیح می دم دیگه مطمئن نباشم
دیگه کارها را به خاطر فایده شون انجام نمی دم
کارها را می کنم چون بی ضررن
و بعد فایده ها خلق می شن
مثل قرآن خوندن
درست مثل همون
باور های ژینوش قشنگن
و خیلی خوب
اما
یه ایراد بزرگ دارن
اگه درست بودن
تو زندگیش آرامش داشت
!!!
پس یه گیری هست
یه گیری هست
بهتر که باهام بحث نکرد
نیم خوام بزارم منصرفم کنه
می خوام از شنبه شروع کنم
ت می دونی واقعا می خوام
با کمک کامیاب
کمکم کن
خوب و درست ادامه بدم
کمکم کن
خدا جون ممنون
برای حس زیبای آرامشی که بهم می دی
بعد سال ها
دارم زندگی را حس می کنم
دارم تو را حس می کنم
ممنون
/ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی / وَ یَسِّرْلِی اَمْرِی / وَ احْلُلْ عُقْدَةَ مِّن لِّسَانِی / یَفْقَهُواْ قَوْلِی /
(تصمیم داشتم این آیه تو همه ی نوشته های این هفتم باشه ، خب هست ، شاید کمکم کنه)
یه شب وحشتناک
یه پیشنهاد وحشتناک
و باز هم ندانستن
. . .
آه خدایا
یعنی می تونم با کامیاب ازدواج کنم
یعنی می تونم عاشقش بشم
یعنی می تونم دوباره عاشق شم
یعنی می خوام دوباره عاشق شم
. . .
کاش اونم مثله لاله مرده بود
نه نه نه
چه طور فراموش کنم
چه طور می تونم عاشق آسمان آبی نباشم
حتی اگه هیچ وقت اجازه ی پرواز بهم نده
چه کار کنم
؟!؟!؟!
....